تمام مسئله این است که هیچ چیز را برای همیشه در تعلیق نمی توانی نگه داری . تاریخ به انتظار تصمیم تو نخواهد نشست .
تو می توانی زودتر از آن لحظه ای که انتظار به اوج خود می رسد ، و ظرف بلور در میان زمین و هواست ، ضربه ات را بزنی و انتظار را پایان بخشی اما هرگز نمی توانی کاسه را میان زمین و هوا رها کنی . زودتر شکستن ، آری . دیرتر شکستن ، شاید .
اما به هر حال شکستن ، نقش بلور است .
از زابل به بالا دستِ این حقیر افتاده. یا رب! این داستان را به خیر و نیکی تمام کن!
« نمیدانم چقدر در آینده باهم ارتباط خواهیم داشت ولی احتمالاً بعد از مدتی مسیر زندگیمان از هم فاصله میگیرد.»