برخورد ذهن

می گن زمان همه چیو حل می کنه ولی انگاری برای انتخاب رشته تحصیلی این شکلی نیست،

علاقه زیاده عمر هم کمه، ولی من تا جایی که فهمیدم برای انتخاب رشته ای برای آینده فقط علاقه کافی نیست، یه جورایی فقط یه توجیه ه. گفتم علاقه زیاده، ولی مهم اینه که آدم تو کدوم یکی از این ها می تونه سهم بیشتری رو داشته باشه... گفتنش آسونه ولی خود این مسئله حکایتی هست برای خودش. 


خوب این علاقه می تونه از موسیقی و کتاب و فیلم شروع بشه تا رشته های محض و تا فلسفه هم کشیده بشه. ( برای من که این شکلی ه) البته بعضی از این رشته ها به طور عجیبی به هم گره خوردن.


مثل فیزیک، برای یادگرفتن فیزیک فقط "علافه" واقعا کافی نیست، چون علاقه به فیزیک ممکن شکل های مختلفی داشته باشه، خیلی ها رو دیدم که رشته فیزیک رو انتخاب کردن( البته بیشتر تو زمنیه نحوم بوده) چون داستان ها و تفسیر ها قشنگی داشته ولی فیزیک واقعا به این ها نیست، فیزیک به طرز باورنکردنی به نظرم با فلسفه گره خورده تا حدی که یک فیزیک دان باید توی مرحله اول یک فیلسوف در خد خودش هم باشد. 


همه ی رشته ها رو می تونم به یک صورتی یک منطفی برای پیشرفت در نظر بگیرم، ولی رشته هنر و حتی نمی دونم به کدوم طرف می تونه بره! منظورم اینه که جاده خیلی از رشته ها معلومه ولی این رشته حتی جاده هم نداره. 

یک بررسی که کردم هنر از قرن 19 ام تا الان راه خاصی رو طی نکرده، کلا جاده براش تعریف نمی شه، ولی رشته های دیگه این طور نیستن....

فعلا اینو می ذارم این ادامه ذاره...


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.