موقت

In the dark, on the phone
You tell me the names of your brothers
And your favorite colors
I'm learning you

من.

می‌تونی کوله‌پشت‌ت رو برداری  سانفرانسیسکو و لوس‌آنجلس و بوستون و نیویورک رو ماله خودت کنی. گلدن گیت بریج ماله خودت باشد برای یک هزار و سی ثانیه. آنقدر به وجد بیایی که یک ربع  هم رویش باایستی. می‌تونی سه تا مدال رنگارنگ داشته باشی، زبانت می‌تونه عالی باشه، آلمانی هم بلد باشی، می‌تونی سوا د تو فلسفه و فیزیک داشته باشی، ولی آخرش نتونی اون چیزی رو بگی که باید به اون می‌گفتی...

آبان شد و تنهایی

سال 1974 باشه  تو جورج فورمن باشی کِلِی کنج رینگ تو زئیر گیرت بندازه اونقدر تو هوک تو کله ات بزنه که نفست بالا نیاد، ولی تنها نباشی.

به ننم می‌گم تنهایی سونامیه.

ننم می‌گه اللهم انی اسئلک نسل تنهایی رو از زمین بردار.