همه ی این ها حرف های تکرار می زننند، همدیگر رو تکرار می کنند، شاید به این خاطر باشد که باید برای رسیدن به آنچیزی که می توانی باشی، ابتدا بعضی اصول اساسی که در تمام زمان ها برابر بوده، یاد بگیریم.
ولی من خسته شدم از این تکرار. اشباع شدم. نیاز دارم که خودم برای خودم اصولم رو بسازم.
و باید آنقدر که باید یا شاید به ان ها عمل کنم...
بگذریم، الان وقت این ها نیست که اصول رو زیر سوال ببرم.
گبر و ترسا و مسلمان هر کسی در دین خویش
قبلهای دارند و ما " زیبا نگار "خویش را
گر مراد " خویش " خواهی ترک وصل ما بگوی
ور مرا خواهی رها کن " اختیار خویش " را
دوستان گویند " سعدی " دل چرا دادی به عشق
تا میان خلق گم کردی " وقار خویش "را
ما صلاح خویشتن در بینوایی دیدهایم
هر کسی گو " مصلحت " بینند کار خویش را